غم انگیزترین شعر جهان را برای نبودن تو سرودم
شعر را با صدای بلند برای زن میان سال در آینه خواندم.
زن ابتدا آهسته و آرام اشک ریخت
سپس به هق هق افتاد.
در حال فروریختن بود که شعر تمام شد.
سرنوشت او دیگر برایم هیچ اهمیتی نداشت.