ک
د
سحر بیاتی
کودکان و نوجوانان ایرانی این روزها بحرانی را تجربه می کنند که در نوع خود کم سابقه است. حمله شیمیایی به مدارس ایران خانواده های بسیاری را سردرگم کرده است. سوالی که بسیاری از آنها از یکدیگر می پرسند این است که آیا بچه ها را به مدرسه بفرستیم یا نه؟ سوالی که بی شک پاسخ آن به شرایط خانواده و مقطع تحصیلی و بسیاری دیگر از عوامل فردی وابسته است. اما چطور می توان در شرایط کنونی از آسیب های بیشتر به روان کودکان جلوگیری کرد؟ این پرسشی است که در پی پاسخ آن به سراغ دستورالعمل های وزارت آموزش و پرورش نروژ در آغاز جنگ اوکراین رفتم. در این زمان اخبار زیادی در مورد احتمال حمله همسایه شمالی یعنی روسیه به نروژ مطرح شده بود و اضطراب و نگرانی در مدارس و میان کودکان و نوجوانان بالا رفته بود. نخست وزیر و وزیر آموزش نروژ در اولین اقدام کنفرانس خبری اختصاصی برای کودکان برگزار کردند. کاری که پیشتر در دوره کرونا هم انجام شده بود. سپس دستورالعمل هایی به کمک معلمان و کارشناسان آموزش و روانشناسی آماده شد تا راهنمایی برای والدین و مربیان مدارس باشد. در اینجا برگردان و بازنویسی بخش هایی از این دستور العمل ها همراه با بخش خایی از مقالات پرفسور آتله دیرگرو روانشناس بحران را که به شرایط کنونی مرتبط است می خوانید.
با کودکان و نوجوانان حرف بزنید
پرفسور دیرگرو درباره کودکانی که مستقیماً تحت تأثیر بحران قرار گرفته اند می گوید:«بسیاری از بزرگسالانی که با یک کودک رابطه دارند، زمانی که در معرض حادثه یا بحران قرار می گیرند، می توانند کاری برای کودک انجام دهند. متخصصان می توانند کمک های روانی و پزشکی ارائه دهند، اما بزرگترین منابع برای التیام زخم های روانی اغلب درمیان خانواده و دوستانی است که کودک مبتلا در اطراف خود دارد. قبل از هر چیز، مهم است که از نظر جسمی و روحی برای کودکانی که تحت تأثیر قرار می گیرند، حضور تمام و کمال داشته باشید. گوش دادن به آنچه کودک تجربه کرده، دیده، فکر کرده، احساس کرده و غیره مهم و ضروری است. خوب است که کودک را تشویق کنید تا افکار و سوالات خود را با شما در میان بگذارد و به کودک نشان دهید که واکنش های او را می پذیرید. در اینجا مهم است که توجه داشته باشید که کودکان و جوانان اغلب واکنش متفاوتی نسبت به بزرگسالان نشان می دهند.»
سازمان آموزش و پرورش نروژ نیست توصیه مشابهی را دارد و در اولین بند این راهنما می نویسد:
هنگام مواجهه با موضوعات دشوار، مهم است که کودکان و جوانان را به تخیلات خود رها نکنید. اجتناب از برخی سؤالات یا دادن پاسخ های ناقص می تواند منجر به اضطراب و سردرگمی غیر ضروری شود. بزرگسالان باید فضای امنی را ایجاد کنند که در آن کودکان و جوانان بتوانند سوالات خود را بپرسند و احساسات خود را بیان کنند. بزرگسالان باید صادقانه و مستقیم به همه سوالات پاسخ دهند، اما در عین حال پذیرای این واقعیت باشند که شما همه پاسخ ها را ندارید.
تخیلات کودکان دقیقا موضوعی است که پرفسور دیرگر به آن اشاره می کند و برای نمونه به بزرگسالان جدا توصیه می کند از استعاره و گفتگوی انتزاعی پرهیز کنند وی برای مثال مواجه شدن با مرگ را مثال می زند و می گوید« مثلا توصیف مرگ به خوابیدن یک مرده می تواند کودکان را در مواجه با مرگ گیج تر و سردرگم تر کند.»
اما این روانشناس بحران به نکته مهم دیگری اشاره می کند و آن هم سردرگمی کودکان و نوجوانان در شیوه توصیف احساسات خود در مواقع بحران است. برای این موضوع راهنمای وزارت آموزش پرورش نروژ توصیه می کند با پرسشگری باز کودکان را راهنمایی کنید تا بتوانند احساساتشان را به زبان بیاوردند.
با پرسیدن سوالات باز می توانید به کودکان و نوجوانان کمک کنید تا گفتگو را هدایت کنند. مثال: در مورد چیزهایی که شنیدید/ دیدید چه فکر می کنید؟
دوستانتان در این مورد چه می گویند؟ نظر تو درباره آنچه آنها می گویند چیست؟
آیا چیزی وجود دارد که در مورد آن تعجب کنید؟
الان چه احساسی داری؟
صحبت کردن در این مورد برای شما چگونه است؟
با پرسیدن سوالات باز به کودکان فرصت می دهیم تا بتوانند درباره آنچه این روزها شنیده و دیده اند یا تجربه کرده اند حرف بزنند یادتان باشد کودکان این روزها بحرانی را تجربه می کنند که از توان و ظرفیت هر انسانی در این سنین فراتر است و ترسیدن مضطرب شدن و بی قراری یا حتی پرخاشگری می تواند ساده ترین و طبیعی ترین واکنش ممکن به این وقایع باشد. ایجاد محیط امن برای گفتگو از اساسی ترین نیاهایشان است. آنها حتی اگر در ظاهر واکنشی به ماجراهای پیش آمده نشان ندهند می توانند این حوادث را به تروماهای پنهان در دراز مدت تبدیل کنند.
گوش کنید. این از مهمترین توصیه های سازمان آموزش و پرورش نروژ به بزرگسالانی است در اطراف کودکان و نوجوانان هستند.
در راهنمای این وزارتخانه چنین می خوانیم: سعی کنید درک کنید که کودکان و نوجوانان چگونه شرایط را تجربه می کنند. به آنها کمک کنید تا ابتکار عمل را به دست بگیرند و کلمات مناسب را بدون کنترل شما بر آنچه گفته می شود بیابند. همه نمی خواهند در مورد موضوعات دشوار صحبت کنند، و مهم است که به آن احترام بگذاریم. وادار کردن کودکان در زمانی که شما مناسب می دانید به گفتگو کردن می تواند آسیب زننده تر باشد. به آنها بگویید شما آماده گفتگو هستید و آنها می توانند هر زمان که احساس آمادگی یا نیاز کردند این گفتگو را انجام دهند.
نکته مهمی که در جمله آخر تاکید شده احترام گذاشتن به کودکان در صورتی است که آنها تمایلی به حرف زدن در این رابطه ندارند هر چند این می تواند موجب نگرانی خانواده ها باشد. پرفسور دیرگر درباره کودکان و بحران می گوید: کودکان در چنین شرایطی به ویژه نیاز زیادی به پیگیری دارند. کودکان معمولاً بیشتر از آنچه ما فکر میکنیم میدانند، و حتی کودکان کاملاً خردسال نیز تکههایی از برخی اخبار بزرگ و دراماتیک را میبینند. همچنین به یاد داشته باشید که برخی از کودکان قبلاً در معرض حوادث آسیب زا و مرتبط با بحران قرار گرفته اند و اغلب هنگام وقوع بحران های جدید بی قرار می شوند.» اتفاقی که با هر بحران تازه رخ می دهد می تواند به گفته کارشناسان آموزش بحران های قبلی را مجددا بازسازی کرده و به کودکان حس ناامنی و بی قراری بیشتری القا کند. برای مثال کودک یا نوجوانی که به تازگی یکی از والدینش را از دست داده یا در یکی از حملات نیروهای امنیتی به مدارس در میان خیزش زن زندگی و آزادی قرار گرفته قطعا آسیب پذیرتر است و احتمال اینکه بحران های قبلی حتی اگر با کمک کارشناسی هم حل شده باشد باز هم به وضوح بحران جدید پیش روی آنها قرار بگیرد چند برابر می شود.
راهنمای آموزش و پرورش نروژ به والدین می گوید: از کلمات ساده برای انتقال اطلاعات استفاده کنید در پاسخ دادن واضح باشید و حقیقت را بگوید. به یاد داشته باشید که کودکان در سن مطالعه می توانند حجم زیادی از اطلاعات را از منابع غیر معتبر به دست آورند. ارائه اطلاعات واقعی برای جلوگیری از حدس و گمان و تئوری های توطئه بسیار مهم است. استفاده خود از زبان را با سطح رشد کودکان و نوجوانان تطبیق دهید و تحلیل ها را با زبان ساده بیان کنید.
موضوعات دشوار پیچیده و گسترده هستند. ممکن است سوالاتی از شما پرسیده شود که پاسخ آنها را نمی دانید. سپس مهم است که صادق باشید و بگویید که نمی دانید.
در شرایط نا امن مدرسه امنیت ایجاد کنید
در شرایطی که کودکان یکی از امن ترین مکان های اجتماعی خود را حالا نا امن می دانند و حتی در صورت خواست فردی بخصوص در سنین دبیرستان و نگرانی از عقب ماندن از درس مجبور به حضور در چنین مکانی هستند وظیفه والدین ایجاد امنیت ذهنی و روحی بچه ها است. اینکه در هر شرایطی شما تمام تلاش خود را برای ایجاد امنیت آنها می کنید مهم و ضروری است و قطعا به صورت عملی بدون همکاری گروه اولیا مدرسه ممکن نیست. با گروه اولیا مدرسه گفتگو کنید تا بتوانید در حد امکان از مدارس محافظت کنید حتی اگر این امر با عدم همکاری اولیای دیگر صورت نگیرد تلاش شما از دید فرزندتان دور نمی ماند و او می داند در هر شرایطی حامی بزرگسالی دارد که برای امنیت او در تلاش است.
با کودکان و نوجوانان با آرامش صحبت کنید و مطمئن شوید که کودکان و نوجوانان احساس می کنند می توانند به شما اعتماد کنند. از واکنش های عاطفی و فیزیکی خود آگاه باشید. کودکان و نوجوانان با واکنش دیگران هدایت می شوند. در مورد زمان و مکان صحبت کردن در مورد موضوع فکر کنید. هنگام صحبت با کودکان خردسال، بنشینید یا خمیده شوید تا در سطح چشم کودک باشید نه بالاتر. شما علاوه بر اینکه الان باید نقش بزرگسال امن را بازی کنید نباید نگاه از بالا به کودکان داشته باشید. به آنها یادآوری کنید که قرار نیست آنها را نصیحت کنید. و هرگز هم این کار را نکنید. مثال های از قدرت تحمل بالای خود نزنید یا آنها را به شجاعت و قوی بودن تشویق نکنید. شما اینجایید که اول آنها از احساساتشان بگویند و سپس به آنها اطمینان بدهید که حامی و پشتیبانشان خواهید بود. حتی می توانید از آنها بپرسید که چه کاری از جانب ما می تواند نگرانی و اضطراب تو را کاهش دهد؟
نگرانی و اضطراب والدین امری بدیهی است اما یادتان باشد در اولین قدم این شما هستید که باید بحران را مدیریت کنید پس به احساسات و ترس های خود مسلط باشید کودکان بیشتر از اینکه حرف های شما را گوش بدهند واکنش های شما را حس می کنند و می توانند نگرانی و اضطراب شما درک کنند. شاید باید در ابتدای مقاله توصیه می کردم که فراموش نکنید ابتدا آرامش خود را حفظ کنید وگرنه ایجاد فضای امن برای کودکان و نوجوانان ممکن نخواهد بود. پرفسور دیرگر درباره بچه های کوچک تر می گوید «هنگام صحبت با کوچکترین کودکان، مهم است که توجه داشته باشید که کودکان خردسال در خواندن حالات چهره و آهنگهای صدا متخصص هستند تا تعیین کنند که وضعیت جدی و خطرناک است یا ایمن و ساده است. بنابراین مهم است که با آرامش صحبت کنید و سعی کنید از حالات شدید صورت و گریه کردن خودداری کنید. اگر بزرگترها گریه کنند، بچه ها باید فوراً توضیحی برای این موضوع دریافت کنند، چه به خاطر شادی باشد یا ناامیدی.» سردرگمی اضطراب و هزاران فشار دیگر این روزها می تواند کنترل بزرگترها را بهم بریزد. اما یادتان باشد بچه ها بیش از آنکه ما فکرش را بکنیم همه چیز را می دانند. همانطور که مادر یا پدر از واکنش های فرزندش می تواند تناقض حرف و احساساتش را متوجه شود. کودکان هم چنین قدرتی را در مواجه شدن با نزدیکترین افراد بزرگسال اطرافشان دارند.
پذیرای احساسات مختلف باشند. راهنمای آموزش در ادامه از والدین و مربیان می خواهد
کودکان و نوجوانان واکنش های متفاوتی نسبت به اتفاقات مشابه دارند. با سن، تجربیات آسیب زا قبلی، یا حتی خصوصیات اخلاقی فردی. هیچ واکنش اشتباه یا درستی در برابر ترس و اضطراب وجود ندارد. برای واکنش های غیر منتظره آماده باشید. به یاد داشته باشید که هدف درک و تعدیل احساسات قوی است نه تحمیل آنها. کودکان و نوجوانان ممکن است بیش از حد معمول احساس ناامنی داشته باشند و توجه و حضور شما ضروری باشد.
تعادلی بین مشخص بودن و حساس بودن پیدا کنید. در نهایت کارشناسان آموزش و روانشناسی بحران می گویند
تا حد امکان به کودکان و جوانان اطلاعات دقیق بدهید. حساس باشید و اطلاعات را با گروه کودکان و نوجوانان تطبیق دهید. سعی کنید با کلمات ساده توضیح دهید که کجا اتفاق می افتد. تا چه حد در زندگی روزمره شما نقش دارد. تا چه اندازه میتواند به آینده یا حال شما آسیب برساند. اطلاعات باید بر مبنای سن و میزان تاثیر پذیری آنها از حوادث توسط والدین و سایر بزرگسالانی که در تربیت و پرورش کودک دخیل هستند ارائه شود.
بار سنگین چریک بودن یا شجاع بودن را روی دوش کودکان نگذارید
وزرات آموزش نروژ می گوید که گفتگو را با یک پیام مثبت پایان دهید و روشن کنید که رویدادهای این چنینی نمی توانند رویدادهای خوبی را که در زندگی اتفاق افتاده و اتفاق خواهد افتاد از ما بگیرند. من می خواهم اینجا به آغاز بهار و نوروز اشاره کنم که شاید فرصت خوبی برای یادآوری امید در آینده باشد. برای مثال با نزدیکی نوروز و تاکید بر مفهوم حقیقی نوروز و جشن آغاز بهار و شروع دوباره طبیعت پس از سرما و تاریکی زمستان کمی ذهن بچه ها را از سیاهی این روزها به سمت نور و روشنایی روزهای آینده ببریم . بر امید و اتحاد تاکید کنید. ایجاد امنیت با بیان اینکه اقدامات امروز میتواند چه امیدهایی را برای آینده فراهم کند.
در روزهای گذشته و در میان خیزش زن زندگی آزادی تاکید شدیدی بر نرمالیزه نکردن زندگی به پاس خون جوان قربانی این خیزش آزادی خواهانه مطرح شد. این موضوع یک استثنا دارد و آن هم کودکان است. درست است که کودکان زیادی در این حوادث قربانی شدند اما باید جلوی قربانی شدن روحی و روانی کودکان بیشتری را بگیریم. یادمان باشد کودکان در آموزش مدرن نباید چیزی فراتر از کودک باشند. هر چند همسایگان اسکاندینادی بارها به سیستم آموزش این منطقه اروپا انتقاداتی را وارد می کنند اما تاکید اساتید حوزه آموزش و سیاستمداران یک چیز است. کودکان باید کودکی کنند. تا جایی که در نروژ حتی تلنت سازی از یک کودک را آسیب زاد می دانند و نمی خواهند هیچ باز اضافی روی شانه های کودکان باشد. کودکان ایران هم چریک یا انقلابی نیستند. شرایط خانه و خانواده را برای این کودکان پیش از قبل آماده تعطیلات بدور از هیاهو و ترس و اضطراب این روزهای مدارس کنید. بهبود اوضاع کنونی اعتراض به وضع موجود یا پاسداشت خون قربانیان خیزش های اخیر وظیفه بزرگترهاست. وظیفه کودکان بازی کردن لذت بردن از دوران کودکی و تحصیل است. اختصاص دادن ساعتهایی از روز برای دوری از اخبار، تنشها و ترسها با تماشای فیلمهای مناسب کودکان، بازی و سرگرمی دسته جمعی در خانه میتواند تا حد زیادی آنها را از ترسهای طبیعی این روزها محافظت کند.