کنوتسن معتقد است اینکه آیا اعتراضات کارآمد هستند بستگی به این دارد که چه کسی اعتراض را انجام می دهد.
در تاریخ معاصر، شهروندان در کشورهای مختلف به دنبال آزادیها و آزادیهای سیاسی اعتراضات گستردهای را سازماندهی کردهاند. گاهی اوقات موفق می شوند. اعتراضات دموکراسی کنونی در هنگ کنگ تنها نمونه اخیر بسیج توده ای برای حقوق سیاسی و آزادی در سراسر جهان است. نمونه های دیگر عبارتند از حق رای در اوایل قرن بیستم، حاصل جنبش های ضد کمونیستی در اروپای شرقی 30 سال پیش، و معترضان ضد رژیم در خاورمیانه و شمال آفریقا در طول بهار عربی.
با این حال، همانطور که مسیرهای متفاوت کشورهای مختلف پس از بهار عربی نشان می دهد بسیج مردمی همیشه به دموکراسی منجر نمی شود.دموکراسی تونس رامقایسه کنید با وضعیت مصر که البته ما می توانیم بسیج مردمی انقلاب 57 را نیز به عنوان مثال عینی مدنظر داشته باشیم. کنوتسن معتقد است که اغلب اعتراضات حتی به سقوط یک دیکتاتوری موجود نمی انجامد، و او خود اینجا به ایران اشاره می کند جایی که رژیم فعلی از جنبش سبز 2009 جان سالم به در برد .
حالا این سوال مطرح می شود که چرا برخی جنبش ها باعث دموکراسی می شوند، در حالی که برخی دیگر شکست می خورند؟
در مطالعه کنوتسن و همکارانش، بر اساس مقایسه همه جنبشهای اعتراضی بزرگ ضد رژیم در سطح جهانی از سال 1900 تا امروز، متوجه میشویم که آیا جنبشهای اعتراضی احتمالاً به دموکراسیسازی دامن میزنند بستگی به این دارد که چه کسی اعتراض را انجام میدهد . به طور خاص، این بستگی به پیشینه اجتماعی معترضان دارد. آیا معترضان عمدتاً از طبقات متوسط شهری هستند یا کارگران صنعتی، کارمندان دولت یا دهقانان؟
جنبش های اعتراضی ترکیبی از مردم را به خود جلب می کند. به عنوان مثال جنبش بهار عربی تونس و مصر را در نظر بگیرید. در سال 2015، جایزه صلح نوبل به گروه چهار جانبه ملی تونس برای کمک به انتقال صلح آمیز دموکراتیک در تونس اهدا شد. این سازمان نماینده یک ائتلاف بین طبقاتی گسترده از جمله کارگران سازمان یافته بود. در مصر، جنبش طرفدار دموکراسی بهار عربی پایگاه اجتماعی محدودتری داشت که عمدتاً از متخصصان شهری طبقه متوسط گرفته شده بود.
قرن بیستم نیز چندین جنبش اعتراضی و شورش را تجربه کرد که تقریبا تحت سلطه کشاورزان بود. طبق داده های ما، این اعتراضات به رهبری دهقانان و کشاورزان به ندرت منجر به اصلاحات دموکراتیک می شد. این می تواند به این دلیل باشد که این گروه ها قدرت تغییر رژیم یا انگیزه اجرای دموکراسی را نداشتند.
وقتی کارگران صنعتی بیرون می آیند داستان متفاوت است
کنوتسن می گوید که ما متوجه شدیم دموکراسیسازی به احتمال زیاد به دنبال جنبشهای اعتراضی تودهای است که تحت سلطه طبقات متوسط شهری هستند - و حتی بیشتر از آن زمانی که کارگران صنعتی اعتراض میکنند. این گروه ها اغلب ترجیح قوی برای دموکراسی (به ویژه در جوامع شهری) را با ظرفیت ایجاد تغییرات دموکراتیک ترکیب می کنند.
کارگران صنعتی، به ویژه، می توانند از اتحادیه ها، شبکه های کارگری بین المللی و احزاب سوسیال دمکرات برای هماهنگ کردن چالش های قدرتمند علیه رژیم های دیکتاتوری استفاده کنند. در اینجا، ما با مطالعات عمیق در کشورهای خاص اروپایی و آمریکای لاتین موافقیم که نقش تاریخی جنبشهای کارگری را در فشار برای حق رأی جهانی و انتخابات رقابتی چند حزبی برجسته میکند
با این حال، تجربیات در این مطالعات موردی ممکن است غیر معمول بوده باشد. کنوتسن می گوید که مطالعه آنها اولین مطالعه ای است که به طور سیستماتیک بررسی می کند که آیا ترکیب اجتماعی جنبش های اعتراضی برای دموکراسی سازی در نمونه جهانی از کشورها اهمیت دارد یا خیر. او در جایی از این پژوهش می نویسد که آنها تمام جنبش های اعتراضی توده ای را در سراسر جهان را از سال 1900 تا 2006 بررسی و ثبت کرده اند که چه کسانی بر هر جنبش تسلط داشتند - کارگران صنعتی، طبقات متوسط شهری، کارگران روستایی، گروههای قومی، گروههای مذهبی و غیره.
قویترین یافته در مطالعه ما این است که جنبشهای اعتراضی تحت سلطه کارگران صنعتی از همه کمپینهای اعتراضی دیگر برای ایجاد دموکراسی بهتر عمل میکنند. کمپینهای کارگران صنعتی نیز به وضوح از موقعیتها بدون هیچ کمپین اعتراضی تودهای بهتر عمل میکنند. شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه جنبشهای طبقه متوسط شهری با دموکراتیزهسازی مرتبط هستند، اما این شواهد ضعیفتر از شواهد اهمیت کارگران صنعتی است.
بحثهای کنونی در مورد ظهور اخیر پوپولیستهای اقتدارگرا ممکن است انگشت اتهام را به سوی طبقات کارگر نشانه رود - اما تحقیقات ما نشان میدهد که کارگران صنعتی برای پیشرفت تاریخی دموکراسی بسیار مهم بودهاند.
این پژوهش توسط سیریان دالهون محقق ارشد در موسسه تحقیقات صلح اسلو و عضو فوق دکتری برنامه امنیت بین المللی در مرکز بلفر، مدرسه هاروارد کند. کار هنریک کنوتسن استاد علوم سیاسی در دانشگاه اسل و توره ویگ دانشیار علوم سیاسی در دانشگاه اسلو انجام شده است.